مستندی درباره آدم ربایی مشاهده کردم که توسط صدا و سیما پخش شده بود. مستندی از یک آدم ربایی توسط چند جوان که حتی در جواب مصاحبه کننده گفتند هیچکدام سابقه ی قبلی در کارهای خلاف نداشتند، و حتی مشکل مالی و خانواده بد، اما در جواب این سوال که دوست بد چطور پاسخ مثبت بود. اما فکر نمی کنم که فقط رفیق ناباب باعث شود تا از چنین افرادی یک مجرم بسازد. هیچکدام چهره ای خشن نداشتند و به آدم حسابیها بیشتر میخوردند تا آدم ربا و خلافکار. دلیلی که بیشتر از رفیق ناباب جوانهای ایران را به سمت اعتیاد و کارهای خلاف می کشاند نبود امکانات تفریحی و سرگرم کننده و آینده ای روشن هست، وقتی که جایی برای رفتن نباشد وقتی که کاری برای انجام دادن نباشد، یا کارهایی که انسان را به هیجان بیاورد وجود نداشته باشد، وقتی آینده ای روشن و هدفی برای زندگی نباشد، هرکاری که جای خالی این کمبود را پر کند از طرف ذهن خسته پذیرفته می شود و این زمانی که با افرادی دیگر به عنوان یک درد مشترک مطرح شود بیشتر قدرت اجرا پیدا می کند. همانطور که متهم در این مستند گفت "به دوستم کار خلاف را پیشنهاد دادم و او هم قبول کرد و اگر می گفت نه هیچکدام این کار را شروع نمی کردیم". اینکه همه ی تقصیرها به گردن رفیق ناباب و خود شخص می افتد درست نیست و تنها فرار از مسئولیت و پاسخگویی مسئولان است. چرا که رفیق ناباب هم از ابتدا ناباب نبوده و یک ضعف فرهنگی و فشار اقتصادی و یک کمبود اساسی در زندگیش او را به راه نادرست کشانده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر