مرا در شبکه های اجتماعی دیگر دنبال کنید

friendfeed ~~~~~~ twitter ~~~~~~ google plus

۱۳۹۲/۱۱/۲۱

برای اولین بار بخاطر اعتقادم نا امنی و تهدید را حس کردم

وقتی که سوار تاکسی شدم مسافرها و راننده در حال گفتگو درباره خدا و دین بودند، از اینکه حتی در شاخ آفریقا هم اسلام وجود دارد و اینکه خواهر زن "تونی بلر" هم مسلمان شده. از اینکه یکی از فامیلهای راننده 2سالی در کما بوده و چند ماه بعد از نذر کردنِ سفر کربلا، بیمار بهوش می آید. از اینکه خدا بزرگ است و همیشه جای حق نشسته و کسی نمی تواند حق کسی را بخورد و خدا هوای بندگانش دارد و...
خلاصه هر کدامشان چیزی می گفتند و از خوبیها و بزرگی خدا و دینشان می گفتند، مسافری که پشت سر راننده نشسته بود و ظاهری شیک داشت با لبخند به من گفت: "شما چرا حرف نمی زنی؟ خب شما هم یه چیزی بگو، ساکت نباش". من هم تصمیم گرفتم تا برای اولین بار به خودم جرات بدهم و در یک جمع غریبه اعتقاد خودم را بیان کنم،  گفتم: "من مُسَلمون نیستم". مسافر کنار راننده گفت "مسیحی هستی؟". گفتم "نه آتئیستم به خدا اعتقاد ندارم". همین که حرفم را زدم ناگهان همان مسافر شیک پوش دستش را برای اینکه محکم به صورتم بزند دراز کرد و گفت " آشغال خدا نشناس، هر روز کثافت کاری می کنید این همه گرفتاری توی مملکت هست بخاطر وجود نحس شماهاست". قلبم شروع کرد به تند تند زدن، چهره خندان مرد شیک پوش به یک عصبانیت تبدیل شده بود و من هم در تعجب که چه اتفاقی افتاد. مردی که کنارم نشسته بود یک نگاهی به من انداخت و بعد روبرو را نگاه کرد و گفت "سگ تو ذاتت". راننده هم گفت "پیاده شو، کرایه ت هم بزار تو جیبت که خوردن نداره". هر کدام یک چیزی می گفتند و من هم گیج شده بودم مثل زمانی که سرت به جایی برخورد می کند و گیج می شوی و صداها برایت گنگ هستند، فقط کسی را که نگاه میکردم می شنیدم. این اتفاق کمتر از یک دقیقه رخ داد اما برای من اندازه یک روز طول کشید...
فقط راننده ظاهری مذهبی داشت و بقیه ظاهرشان معقول و امروزی به نظر می رسید و هیچکدام نه ریش داشتند نه تسبیح. شاید اگر زمان بیشتری طول می کشید همه چیز برای اینکه یک قتل یا حداقل یک زد و خورد صورت بگیرد و از حمایت اسلام برخوردار شوند مهیا می شد. نفرت، عصبانیت و چهار مرد عاقل و بالغ برای اینکه ثابت کنند که یک کافر را کتک زده اند و یا کشته اند کافی بود. این برای اولین بار بود که در یک جمع غریبه اعتقادم را بیان می کردم و برای اولین بار هم بود که تهدید می شدم. قبل از این اما بخاطر بیان این که آتئیست هستم چندتا از دوستانم از من فاصله گرفتند و رابطه خود را قطع کردند، نمی دانم شاید فکر می کردند که من نجس هستم و یا شاید از این می ترسیدند که بخاطر ارتباط با من گرفتار خشم خدا شوند. سخت است که معتقد باشی که همه باید من را همینطور که هستم بپذیرند اما نتوانی اعتقادت را به بهترین دوستت که دوستش داری بیان کنی مبادا که او هم با تو قطع رابطه کند.

۵ نظر:

  1. ناشناس۹:۰۶

    با اینکه به دمکراسی معتقد وپایبند هستم وخود را دارای بینشی ازاد میدانم وباورهایم متفاوت با اکثر مردم اما تاکنون در مباحثاتم دچار چنین مشکلی نشدم وبه باور منجامعه ایران از ظرفیتهای خیلی بالاتری به صورت بالفوه برخوردار استوبرایم باور چنین رفتاری از سوی مردم عادی سخت هست قدرت استدلال وشیوه طرح موضوع برای این مردم نه تنها مهم بلکه جالب است انها به سادگی در برابر منطق درست و به هنگام مقاومت خود را کنار خواهند گذاشت واین درست نیست که جامعه ایران را انسانهایی سرسخت و غیر عقلانی معرفی کرد معتقدان و دگر اندیشان اگر بدرستی عمل وفکر کنند شاید حتی بیشتر از مذهبیون افراطی وجزماندیشان توان طرح عقاید خود را داشته باشند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. رستم۲۰:۲۸

      شاید من و شما به دموکراسی پایبند باشیم اما جامعه ما هنوز دچار تعصب دینی هست وقتیکه مردم حتی اهل سنت را مورد تمسخر قرار میدهن و یا با بددهنی درباره پیشواشان صحبت میکنند چرا باید همچین رفتاری باورش سخت باشه؟ 3شهروند بهایی با چاقو مورد جرح قرار میگیرن کسیکه این کار را انجام داده که از بنگلادش نیومده از همین مردم هست مردمیکه وقتی یک یهودی میبینن از الفاظ نژادپرستانه استفاده میکنن و توهین را به عنوان رفتار درست با یک یهودی میدانن چطور سخته باور چنین رفتاری؟ حتی خواننده رپ خواننده دیگر را با انتشار ویدئو مورد تهدید قرارمیده مردم عادی که تکلیفشان روشنه. ما درجامعه ای زندگی میکنیم که مردمش هنوز قمه به سر خودشان و بچه هاشان میزنن درسته که مردم نسبت به سالهای گذشته ظرفیت بیشتری پیداکردن اما انقدری نیستکه شاهد چنین رفتارهایی نباشیم بنظرمن ظرفیت مردم را باید در برخوردها و اتفاقاتی که رخ میدهد اندازه گرفت و نگاهی به آمار جرم و جنایت انداخت

      حذف
  2. ناشناس۹:۱۱

    همچین داستانی در ایران کمتر احتمال افتادن داره، بالاخره همه تاکسی سوار شدیم و می دونیم کسی به خاطر همچین چیزایی همچین رفتارهایی نمی کنه

    پاسخحذف
  3. ناشناس۱۰:۰۲

    واقعا شرم آوره من خودم مسلمان هستم اما از این رفتارها خجالت میکشم، خودم هم شاهد بودم که یک بهایی رو چطور تحقیر میکردن چندتا جوون و حرفهای رکیک بارش میکردن

    پاسخحذف
  4. ناشناس۱۱:۳۵

    مستندی از شبکه بی بی سی پخش شده بود که دانش آموزهای مدرسه به همکلاسیشان بخاطر کلیمی بودن توهین میکردند و معلمشان هم به دانش آموزان گفته بود اگر باران بیاید و این دختر کلیمی خیس باشد نجس است و نباید به او دست بزنید. این دختر که دینش دین ابراهیمی و دین رسمی مملکت است چنین برخوردی با او می شود وای بحال بوداییان و زرتشتیان و بی خدایان و بی دینان

    پاسخحذف